loading...

آئین مستان

سینه زنی زمینه شهادت امام محمد باقر,امام محمد باقر,سینه زنی زمینه امام محمد باقر, متن مداحی شهادت امام محمد باقر,مداحی شهادت امام محمد باقر,متن مداحی شهادت امام

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1757 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1294 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 697 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 635 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3495 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2845 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3825 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3679 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7266 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4953 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4373 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5540 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 639 زمان : نظرات (0)

یا ضامنِ آهو مدد

باز این گدا با شوق تو اینجا اومد

باشه قبول خیلی بدم

اما همیشه پیشِ تو زانو زدم

راهم بده  مهمونتم

مهمون كه نه بهتر بگم از خونتم

من تا ابد مدیونتم

لحظه به لحظه عمرمُ  ممنونتم

ای جانم ای جان

شد خونه ی امید عالم مشهد تو

اره به قرآن

دلگرمی این سرزمینِ گنبدِ تو

ای جانم ای جان،

سلطان علی موسی الرضا جانم رضاجان

سمتِ تو با دل عازمم

میدونی كه خیلی زیارت لازمم

عمریه اینِ خواهشم

رخصت بدی وقتی میام خادم بشم

هر وقت دلم مشهد میاد

حتماً یه سر باید بره بابُ الجواد

میره یه سر با اعتقاد

از پنجره فولاد تو حاجت میخواد

دیدم خدا رو

تو صحنِ گوهرشاد و صحنِ انقلابت

هستن ملائک

از خادمایِ مخلصِ پا در ركابت

ای جانم ای جان،

سلطان علی موسی الرضا جانم رضاجان

ای خوبِ من محبوب من

میدونی كی قلبش برات میكوبه من

ای یار من سالار من

میدونی كی یه عمره دوست داره من

عشقم تویی جونم تویی

اسمی كه خورده سر در خونه م تویی

هم درد و درمونم تویی

من با یكی خیلی خوشم اونم تویی

این دل كه دارم

پر میزنه سمتِ حریم غرقِ نورت

كامل شكستم

قابل نداره باشه تقدیم حضورت

جانم حسین جان

جانم حسین ، جانم حسین ، جانم حسین جان

خیلی گرفتارم ببین

مشكل گشایی كن یل اُم البنین

جانِ امیرالمومنین

اذنم بده پیشِ تو باشم اربعین

ای دلبرم یا ذا الكرم

یادم نرفته كربلا كنجِ حرم

درمونِ حالِ مضطرم

كاشكی بشه بازم بیام با مادرم

چشمامِ بستم

حس كردم امشب زائرِ صحن و سراتم

حالم خرابه

ای مستجاب الدعوه محتاجِ دعاتم

جانم اباالفضل

جانم ابوفاضل ابوفاضل ابالفضل

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 928 زمان : نظرات (0)

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

یه عده الان حرمشن .. یه عده در راهن .. ایامِ زیارتِ مخصوصۀ شماست .. بعضی ها فرمودن ایامی ست که حضرت حرکت میکنه از مدینه ، همه پشتِ در و بیرونِ خانه ایستاده بودن امام رضا داشت با اهل منزل خداخافظی میکرد ، حضرت فرمود برام گریه کنید .. گفتن آقا ، پشتِ سرِ مسافر گریه نداره .. فرمود آری ، ولی من دیگه بر نمیگردم .. یه ذره با امام رضا حرف بزن ..

زلف هستم ، در هوایِ تو پریشان میشوم

دردمندم ، میرسم نزدِ تو درمان میشوم

قطره ای هستم که ذیلِ پرتوِ شمس الشموس

میروم در آسمانِ عشق باران میشوم

پادشاهان و وزیران دستِ من را پس زدن

میروم مشهد پناهنده به سلطان میشوم

یک پرستویِ مهاجر با کبوترهات گفت

کوچ خواهم کرد و از اهلِ خراسان میشوم

بس که شیرین است با دستانِ تو شیعه شدن

نزدِ تو هر بار می آیم مسلمان میشوم

در دلم یک قطره از مهرت بی افتد کافی است

آتش نمرود هم باشم گلستان میشوم

کج بنا کردم اساسِ اعتقادِ خویش را

هرچه میسازم خودم را باز ویران میشوم

 دین و ایمانم تویی روزی اگر تردم کنی

مطمئن هستم که من بی دین و ایمان میشوم

هرچه میخواهم بگویم کاش باشم خادمت

یادِ زشتی هام می افتم پشیمان میشوم

 یا امام رضا ... یا امام رضا ..

ای پناهِ بی پناهان مثلِ طفلی بی پناه

در قیامت میدوم پشتِ تو پنهان میشوم

طبقِ دستوری که گفتی اِبکِ یا ابنِ شَبیب

من فقط در ماتم جدِ تو گریان میشوم

وقتی همه داشتن پشتِ سر امام رضا گریه میکردن ، خواهرشم ناله میزد .. شاید فرموده باشد برات نامه مینویسم بیای .. اما کربلا برعکس شد .. ابی عبدالله فرمود به زن و بچه ها مخصوصاً بی بی دوعالم زینب جان گریه نکنید بلند .. من دشمن شاد میشم .. تا وقتی زنده ام صدایِ گریه تون بلند نشه ... انقدر این زن و بچه آروم و بغض دار گریه کردن .. یه وقت دیدن زمین و آسمان میلرزه و تیره و تار شده .. دختر علی دوید به سمت مقتل ... دید همۀ لشکر ریختن رو سرِ برادر .. دارن حسینشُ غارت میکنن ..

گرگان و شامیان بدریدن یوسفم

یک پیرهن نشانه برم نزدِ مادرم


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 617 زمان : نظرات (0)

بلا نبینی ای سینه زن
با مدد از شاهِ بی کفن
چند شبِ گفتی جانم حسین
بگو تو امشب جانم حسن
نفس بزن دَم بگیر
جان حسن،جان حسن،جان حسن
دَم تو محرم بگیر
جان حسن،جان حسن،جان حسن
بگو تو با فاطمه
جان حسن،جان حسن،جان حسن
می برتت علقمه
جان حسن،جان حسن،جان حسن
حسن جان حسن،حسن جان حسن....
فاطمه خیلی دلواپسه
نذار بگن آقام بی کسه
تا صبح بگی تو جانم حسن
بهت نمیگه هیچ کس بسه
بغض میونِ گلوم
جان حسن،جان حسن،جان حسن
ای همۀ آبروم
جان حسن،جان حسن،جان حسن
تاب و توانم تویی
جان حسن،جان حسن،جان حسن
هر ضربانم تویی
جان حسن،جان حسن،جان حسن
حسن جان حسن،حسن جان حسن....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 335 زمان : نظرات (0)

تاکنون لا جرعه از غم خورده ای؟

تاکنون سیلی محکم خورده ای؟

مادرت را سمتِ خانه برده ای؟

گوشواره دانه دانه برده ای؟

ای وای .... آقام .....

حسن جان ... ای حسن جان ... حسن

رفقا دَمِ المَظلُوم ، خون مظلوم فقط خونی نیست که از ابی عبدالله ریخته شد ... دَمِ المَظلُوم قطرات خونی که از گوشۀ لب امام مجتبی ریخت .... از کفن ریخت ... از فرق امیرالمومنین ریخت .... دَمِ المَظلُوم نشسته رویِ مسمار ....

حسن جان ... حسن جان ...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3957 زمان : نظرات (0)

شامِ شهادتِ امام سجادِ ... خیلی این آقا غریبِ ... از غربت این آقا همین بس ، 35 سال گریه می کرد ... براش غذا می آوردم میزاشت کنار ، گریه می کرد ... آب براش می آوردن میزاشت کنار ، گریه می کرد ... هی می گفتن آقا ، چرا انقدر گریه می کنی؟ ناله ش بلند میشد ، می گفت خودم دیدم ... بابام گرسنه بود ، تشنه بود ...

همچین که برگشتن مدینه ( خیلی جانسوزِ این روضه ) همچنین که از کربلا برگشتن مدینه وقتی بشیر اومد خبر آورد برا اهلِ مدینه ، دسته دسته مردم میومدن بیرون از مدینه میگفتن آقا چطوری شد باباتون رو کشتن ؟ ... فقط یه جمله جواب می داد ( به امام حسین ، ساعت ها باید برا این جمله گریه کنی ) میگفت فقط همینُ براتون بگم حیوانات هم کربلا آب خوردن .... میفرمود أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا ... من فرزندِ اون آقایی ام  که با قتلِ صبر کشتنش ... (یعنی چی آقا ) یعنی یواش یواش کشتنش ... یعنی اول با نیزه زدن ... بعد با شمشیر زدن .... تازه سنگ میزدن ... سنگاشون که تموم شد ریختن تو گودال ...

ته گودال پیکر اُفتاده

توی گودال مادر افتاده

خواهر افتاده ، یک سر افتاده ...

نالۀ واعطشا بر جگرش می افتاد

آب میدید به یادِ قمرش می افتاد

بی سبب نیست که از جملۀ بَکّائون است

اشک از گوشۀ چشمانِ ترش می افتاد

شیرخواره بغل تازه عروسی میدید

یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد

با دلی خون شده میگفت که الشام الشام

تا به بازار مدینه گذرش می افتاد

جلوی پای سکینه دم دروازۀ شهر

از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد

میشکست آینۀ صبر و غرورش را زجر

تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد

روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند

تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد

گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ

خنجرِ کُند و گلویِ پدرش می افتاد ....

تا می دید گوسفندی رو دارن سر میبرن ، سریع میومد به قصاب میگفت ببینم آب بهش دادید یا نه ؟ عرضه میداشت آقا ما مسلمانیم ، خودِ شما به ما یاد دادید آب بدیم به قربانی قبل از ذبح شدن ... آقا می نشست گریه میکرد ... میگفت بیا برات تعریف کنم ... یه عده به ظاهر مسلمون کربلا بابایِ منو .... آب بهش ندادن ... آی حسین ....

گریه بر کشتۀ عریان خوب است

گریه بر آن لبُ دندان خوب است

گریه خوب است که هر شب باشد

گریه بر چادر زینب باشد

یه چیزی همیشه آقا رو خیلی اذیت میکرد ، تا نگاه به دستاش می کرد ، هی می گفت با همین دستا خاکش کردم ... با همین دستا بود بوریا آوردم ... با همین دستا بود بابام رو تو قبر گذاشتم ...

حسین ......

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 408 زمان : نظرات (0)

آمده ذی الحجه و افتاده ام یادِ منا
من شدم عمری اسیرِ خاطراتِ کربلا
در لَوایِ علم ، کارم روضه خوانی بوده است
چند سالم بوده که قدم کمانی بوده است
باقرم ، آنکس که پیرم کرده اند از کودکی
موقعِ دشنام سیرم کرده اند از کودکی ...
گرچه بر سجاده کارِ من دعا بوده فقط
منبرِ من روضه هایِ کربلا بوده فقط
قالَ باقر ، قالَ صادق میشود آخر ، حسین
نوحه ام حالا شده ، ای کشتۀ بی سر حسین
سوختم که پیکرم تشییع شد با یا حسین
چونکه در گودال رفته زیرِ دست و پا حسین
زهر ، کاری شد ولی با جانِ من کاری نداشت
کاشکی زنجیرها در حبس ، بیماری نداشت
دومین مردی که در زنجیر می آمد منم
هی زمین میخورد و گاهی دیر می آمد منم
زیرِ پایم آبله با خار میبینم هنوز
آنقدر شلاق خوردم تار میبینم هنوز ...
آه و زاری در بیابان داشتیم و خواب نه
سوختم وقتی که آتش بود اما آب نه
سوختم اما نه با این زهر ، بلکه در حرم
سوختم چون گفت عمه در حرم ، کو معجرم

 

تعداد صفحات : 206

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 23
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 682
  • آی پی دیروز : 418
  • بازدید امروز : 4,367
  • باردید دیروز : 2,753
  • گوگل امروز : 94
  • گوگل دیروز : 84
  • بازدید هفته : 25,344
  • بازدید ماه : 25,344
  • بازدید سال : 1,340,377
  • بازدید کلی : 19,846,205